دنیای کسی را عوض کرده ای
نویسنده:
توحید اصغرزاده
امتیاز دهید
نویسنده کتاب از خاطرات، مَثل¬ها و روایتهای گذشتگان، عناصر آموزشی¬ ساخته و به سبک¬¬ «گفت وگوکردن» دنیای جدیدی را پیش روی خواننده اش ¬میگذارد. ذهن او ¬با قصه¬های مادر و مادربزرگش، داستانساز شده و با داستانهایش، مخاطبان خودش را به فکر وا میدارد تا زندگی را داستان فرض کنند و فرجام خوشی برای¬ داستانِ زندگیشان بنویسند.
اولیای¬ دانشآموزان، دستفروشان، رانندگان تاکسی و کسبه، ازجمله مخاطبان صمیمی او هستند که از گفت¬وگوهای آنان،¬درسآموزی میکند و به تجارب زیسته معلمیاش میافزاید.
کسانی که میخواهند:
هر صبح به همسرشان سلام کنند.
با همسرشان احساس امنی داشته باشند.
از ترسِ قضاوت¬های دیگران، خودخوری نکنند.
همیشه درگیر ِ بهانهها نباشند.
همگان را مقصر و خودشان را قربانی نپندارند.
و نمیخواهند، این جملات را به زبان بیاورند:
تغییردادن، دردسرساز است.
سرم آن قدر شلوغ است که فرصت تغییر ندارم.
تغییریافتن، نیاز به حمایت دارد کسی از من حمایت نمی¬کند.
حوصلهی سرزنش مردم را ندارم.
این کتاب را بخوانند و زندگی را با ماهیتابه و گاهی با تخممرغ، تفسیر کنند. گاهی در آشپزخانه و... به تجربه بنشانند و با خاطرات و مَثل¬های کتاب، فصلهای زندگی را ورق بزنند و ببینند¬ که زندگی نیز مثلِ فصل¬های سال در حال تغییر است؛ همان گونه که پروانه از پیلهاش بیرون میآید و فصل جدیدی را تجربه میکند. نویسنده، برای نوشتنِ بخشی از تجارب خود، سه سال کوشیده است تا نمونه ای برای تجربه نگاری ایرانی پدیدآورد. گفتارنوشته¬های¬کتاب، مباحث روانشناسی را با روایات دینی و حکایاتِ ادب فارسی تطبیق داده و ¬سرانجامِ پیلههای شکسته و تولد پروانههای زندگی را نقل می¬کند¬، کاری که مربیان و مدرسان دیگر کشورها¬ نیز انجام داده و مخاطبان ایرانی را به آثارشان جلب کرده ند. چه نیکو که با خواندن این کتاب، یک تجربه ایرانی را بیازماییم.
بیشتر
اولیای¬ دانشآموزان، دستفروشان، رانندگان تاکسی و کسبه، ازجمله مخاطبان صمیمی او هستند که از گفت¬وگوهای آنان،¬درسآموزی میکند و به تجارب زیسته معلمیاش میافزاید.
کسانی که میخواهند:
هر صبح به همسرشان سلام کنند.
با همسرشان احساس امنی داشته باشند.
از ترسِ قضاوت¬های دیگران، خودخوری نکنند.
همیشه درگیر ِ بهانهها نباشند.
همگان را مقصر و خودشان را قربانی نپندارند.
و نمیخواهند، این جملات را به زبان بیاورند:
تغییردادن، دردسرساز است.
سرم آن قدر شلوغ است که فرصت تغییر ندارم.
تغییریافتن، نیاز به حمایت دارد کسی از من حمایت نمی¬کند.
حوصلهی سرزنش مردم را ندارم.
این کتاب را بخوانند و زندگی را با ماهیتابه و گاهی با تخممرغ، تفسیر کنند. گاهی در آشپزخانه و... به تجربه بنشانند و با خاطرات و مَثل¬های کتاب، فصلهای زندگی را ورق بزنند و ببینند¬ که زندگی نیز مثلِ فصل¬های سال در حال تغییر است؛ همان گونه که پروانه از پیلهاش بیرون میآید و فصل جدیدی را تجربه میکند. نویسنده، برای نوشتنِ بخشی از تجارب خود، سه سال کوشیده است تا نمونه ای برای تجربه نگاری ایرانی پدیدآورد. گفتارنوشته¬های¬کتاب، مباحث روانشناسی را با روایات دینی و حکایاتِ ادب فارسی تطبیق داده و ¬سرانجامِ پیلههای شکسته و تولد پروانههای زندگی را نقل می¬کند¬، کاری که مربیان و مدرسان دیگر کشورها¬ نیز انجام داده و مخاطبان ایرانی را به آثارشان جلب کرده ند. چه نیکو که با خواندن این کتاب، یک تجربه ایرانی را بیازماییم.
آپلود شده توسط:
sha1402
1403/02/28
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دنیای کسی را عوض کرده ای